دی هۊۆچ تام نەێرێ (دیگه هیچی طعم سابق رو نداره) ✍️عمران خودآموز

ماناسپهر - چندی پیش در یکی از خیابان‌های شهر ایلام، ماشین‌نوشته‌ای بدین مضمون توجه‌ام را جلب کرد:

“دی هۊۆچ تام نەێرێ”
معادل فارسی این جمله در زبان محاوره‌ای چنین است: 
دیگه هیچی طعم سابق رو نداره!
شاید این جمله‌ی به ظاهر ساده در نگاه اول بسیار سطحی و بدیهی به نظر آید، اما با اندکی تأمل در مفهوم آن می‌توان به برداشت‌های عمیق‌تری نیز دست یافت.

“تام” یا “طعم” می‌تواند حدأقل چهار معنی را به ذهن متبادر کند:
۱.مزه، ۲.لذت، ۳.ارزش، ۴.معنا

(۱)”مزه” محسوس‌ترین”طعم”ی است که هر فردی در زندگی روزمره‌ آن را زیر زبان مزمزه می‌کند. از مزه‌ی غذاها و میوه‌های رنگارنگ گرفته تا طعم و بوی نان ساجی و برنج شب عیدی که هیچ نسبتی با “تام” و “طعم” قدیم ندارند و گویی هر چه بر فراوانی و تنوع آن‌ها افزوده شده، از طعم و مزه آن‌ها کاسته شده است.

(۲)”لذت” ناظر به حس و حال ناشی از یک تجربه‌ی شخصی یا احساس خوشایند نسبت به یک اقدام، اتفاق یا پدیده‌‌ای است که در پیرامون ما رخ می‌دهد. از حظ و لذت حضور در عروسی‌های سنتی قدیمی گرفته تا شب‌نشینی‌ها و دورهمی‌ها و سفرهای زیارتی و سیزده‌به‌درهایی که گاه به پشت بام خانه‌ها منتهی می‌شد، از آن دست لذت‌هایی است که خاطره شده‌اند و تکرار آن‌ها در دنیای مملو از تفریح و سرگرمیِ امروز فاقد “تام” و “طعم” پیشین است.

(۳)”ارزش” برخلاف “لذت” و “مزه”، از ابعاد فیزیکی و روانی فراتر می‌رود و معطوف به بُعد وجودی می‌شود. بدیهی است که تغییر در نظام ارزش‌های فردی و اجتماعی می‌تواند “تام” و “طعم” ارزش‌های پیشین را زایل کند.

(۴)”معنا” بالاترین و در واقع عمیق‌ترین سطح “تام” و “طعم” زندگی است. به قول جفری سی. الگزندر متفکر اجتماعی معاصر‌، «معنا یک “الگوی ارزش‌گذاری” است. برای اینکه چیزی معنادار باشد، باید برای من ارزشمند باشد، باید از نظر احساسی برایم اهمیت داشته باشد.» از این رو، “معنا” ناظر به هدفمندی حیات و دلیلِ بودن است.

نتیجه‌گیری:
جمله‌ی بالا به یک پدیده‌ی روانی و اجتماعی پیچیده اشاره دارد که در دنیای مدرن رو به فزونی است.

 

عمده دلایلی که می‌تواند موجب “بی‌مزگی” و “بی‌معنایی” زندگی شود، اشباع و زیاده‌روی، مقایسه‌ی اجتماعی، شتاب زندگی، فاصله گرفتن از ارزش‌های اصیل و دوری از کسب تجربه‌های واقعی است. از سوی دیگر، بازیابی طعم زندگی نیازمند یک تحول درونی و تغییر در نگرش ما به جهان است. به قول ویل دورانت «جست‌و‌جوی معنا، سفری شخصی است که از طریق ارتباط، هدف و درک زیبایی‌های لحظه‌ای زندگی، غنی می‌شود. حتی اگر زندگی هیچ معنایی جز لحظات زیبای آن نداشته باشد، باز هم کافی است.»