مرگ های بیصدا و چراغ خاموش تکراری..!! ✍️محمود کرمشاهی

ماناسپهر - امروز، در مراسم تشییع و تدفین یکی از گلزارهای شهرستان، شاهد ضجه و فریاد دلخراش فرزندی بودم که در پی تابوت پدر هروله کنان با بانک فراق جانسوز و سفر بی بازگشت تا ابد پدر، داغی ماندگار بر دلمان گذاشت..! شاهدان، دل می‌سوزاندن و از جانشان افسوس می بارید! این به چشم خود دیدنها چه بسیارند!...بارها دیده و شنیده ایم، اینگونه داستان طاقت فرسایهای صعب زندگی، هدر رفت عمر (نزدیکان) و تباهی زحمات خانواده ها را...!!

به گزارش ماناسپهر، با این مقدمه، صاحبنظران در توصیف مسائل اجتماعی (social problems) و تعریف آکادمیک و دسته بندیهای جامعه شناختی، بصراحت برمنشا ساختاری و ریشه های (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و شیوه مدیریتی) تأکید داشته و دارند!ا ما سوال آغازین و فلسفه ای، این است که چرا انسان در شرایط طبیعی در موقعیت بحرانی قرار گرفته، عاقلانه سعی در ترک محیط یا اصلاح موقعیت (نجات) خود می نماید؟ اما امروزه چگونه است، وقتی در تنگناهای روحی، جسمانی،عاطفی و خانوادگی قرار می گیرد.! نبودن را بر بودن! نیستی را بر هستی! فرار بر قرار! ترک بر جوار (نزدیکان)، ممات را بر حیات… ترجیح می‌دهد!؟ در تحلیل این مسئله، عالمان اجتماعی به دو بازخورد اجتماعی (کنشی/ساختاری) را مطرح می نمایند.

بدون تفصیل،تشریح ابعاد اینگونه مسائل، باید گفت هرانسانی در فراخور زندگی (ابتدا/انتهای) روابط اجتماعی بر دو (من وجودی) استوار است! من شخصی (فاعلی) و من اجتماعی (ساختاری)، معمولا من اجتماعی (ساختاری) اساسی‌ترین حیات اجتماعی و تبیین کننده ویژگی های مشترک (پایدار) هویت آدمی می باشد. بدین وصف؛ ماهمانی می شویم که جامعه از ماسراغ دارد! شاهد مثال؛ زبان، فرهنگ، دین، عرف، معیشت، گفتمان… است! با این مختصر تحلیل، می توان گفت آنچه مامی خواهیم، جامعه (ساختاری) که از ماخواسته است! لذا مسائل اجتماعی، بعنوان پدیده های اجتماعی (منفی) بازتولید شرایط و پیچیدگی بنیانی جامعه و ساختار معیوبی می باشد که در آن زیسته ایم! پدیده های (منفی) مانند اعتیاد، خودکشی، فقر اقتصادی و بدتر فرهنگی، بیکاری، بی ثباتی زناشویی و طلاق، قتل، انحرافات، تصادفات جاده ای و‌‌..، نمونه های از پیچیدگی بحران های (مسائل) اجتماعی بوده که منشا ساختاری داشته و دارد! البته این مسائل درسطحی (محدود) در هرجامعه ای امری طبیعی وگاها از من فاعلی (کنشی) متاثر است! اما زمانی به مسئله اجتماعی (ساختاری) تبدیل می‌شود که به لحاظ (کمی/کیفی) تشدید گردیده و بنیان جمعی را به سمت بحران (نگرانیهای اجتماعی) سوق دهد.

بدون وصف پیامدها و ذکر مصائب همگانی، بطور مختصر باید گفت؛ دو خرده (نظام آموزشی/نظام حکمرانی) در تقلیل و تشدید آن موثرند! شاهدیم، از پیش تاکنون سیاست های کلان کشور در سیاست های فرزند آوری با تناقض دوگانه (شعارهای؛ فرزند کمتر، زندگی بهتر/ هرکه دندان دهد، نان هم دهد) روبرو بوده است! در طول دهه های (پیشین /اکنون) با این سیاست آزمایش وخطا (راهبردی) مواجه ایم..! آثار منفی شیفت شدن آن در نظام آموزش (کمبود/تراکم) نیرو است!حاصل دیگر، عدم تطابق بین تحصیل و اشتغال (بازار کار / جمعیت خانوار) موجبات ناترازی (صنعت/ خدمات/نیروی کار) در پی داشته است. هرچند پاردوکس [paradox ] دو محیط دیگر (خانواده/ مکان زیسته) در این بحران‌های اجتماعی نیز بی تاثیر نبوده و به این معضلات جمعی (ساختاری) دامن زده است! بطور مثال نهال خانواده بعنوان شق دیگر (نظام اجتماعی کل)، همانند درخت، زمانی به شجره مثمر و مفید تبدیل می گردد که جریان (کاشت/داشت /نهایتا برداشت) طبق یک فرآیند برنامه ریزی شده (discipline) برخوردار باشد! فقدان میدانی آمایش سرزمینی وضعف مدیریت (حکمرانی) همانی می‌شود که می بینیم! نمونه آن بازی های ستادی (کارناوال) انتخاباتی (مدیریت نسبت و نسب) در واگذاری مناصب بدون رایحه تخصص است. شوربختانه خروجی جز بحرانهای چندگانه در سطوح ملی (ناترازی انرژی) و محلی (خودکشی) ندارد. شاهد آن “بیرون زدگی” مسائل ساختاری و سر درگُمی اجتماعی است. به عبارتی از کوزه همان تراود که در اوست!

بهرحال راه نجات ما بازگشت به خویشتن وجودیمان می باشد! از نظر افلاطون،عدالت اجتماعی، قرار گرفتن درست اشخاص در موقعیت مناسب براساس لیاقت و توانایی (تخصص) است، نه بر مراد رفاقت.این گونه واگذاری‌ها، قابل پیش بینی بوده، بقولی منتهی به ناکجااباد (ترکستان) است..! قرآن کریم؛ مهمترین مشخصه تقوا، را عدالت اجتماعی (اِعۡدِلُوۡا هُوَ اَقۡرَبُ لِلتَّقۡوٰى‌) برمیشمارد. فردی که توانایی (تخصص) و تجربه (عدالت اجتماعی) در میدان‌های اجرایی و تصمیم گیری (تصمیم سازی) ندارد،علاوه برخود، مهمترین حقوق مردم را تضییع می کند! مسلما، خساراتی غیر قابل جبران در دنیا و هم آخرت، بمصداق آیه قرآنی (خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ) برای جامعه ایجاد می کند.

✍️محمود کرمشاهی؛ دکتری جامعه شناسی؛ (بررسی مسائل اجتماعی ایران)