نقش نظریه هارتلند در سیاست‌های آمریکا در قبال ایران / قلب جهان کجاست؟ ✍️یاسر بابایی

ماناسپهر - نظریه هارتلند، که توسط هالفورد مکیندر در اوایل قرن بیستم مطرح شد، بر این اصل استوار است که کنترل منطقه هارتلند (قلب زمین) که شامل بخش‌های مرکزی اوراسیا است، می‌تواند به کنترل جهان منجر شود. این نظریه تأکید دارد که قدرتی که بتواند هارتلند را کنترل کند، به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی فراوان، می‌تواند بر جهان تسلط یابد و به اذعان تمام کارشناسان ژئوپلیتیک ایران قلب جهان و در مرکز هارتلند قرار دارد. تسلط بر ایران یعنی تسلط بر جهان و آمریکا، چین و روسیه می‌دانند که تسلط هر کدامشان بر ایران موازنه قدرت را به ضرر دیگری رقم خواهد زد.

ایران به عنوان یکی از نقاط مرکزی جغرافیایی جهان، نقش‌های ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوترانزیتی مهمی در جنوب غرب آسیا ایفا می‌کند. این کشور به عنوان یک پل ارتباطی بین آفریقا، اروپا و آسیا عمل می‌کند و در مسیرهای ترانزیتی مهمی مانند کریدور شمال-جنوب و کریدور شرق-غرب قرار دارد. بیش از ۲۰ درصد انرژی جهان از تنگه هرمز عبور داده می‌شود و ایران ذخایر سرشار گاز و نفت دارد. قرار گرفتن این کشور در قلب جهان باعث شده همواره مورد طمع قدرت‌های بزرگ قرار بگیرد و همانطور که می‌دانیم چه توسط روسیه، چه توسط عثمانی و چه توسط بریتانیا در مورد افغانستان و بحرین، رفته رفته قلب جهان کوچک تر شده تا زمان انقلاب اسلامی که بعنوان کشوری مستقل توانسته است هارتلند را حفظ کند.

حضور گسترده پایگاه‌های نظامی آمریکا در اطراف ایران نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این کشور و تلاش آمریکا برای تأثیرگذاری بر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه است و گویای این واقعیت تاریخی است که تلاش برای تصرف قلب جهان همچنان ادامه دارد.

بر اساس گزارش‌ها، آمریکا در کشورهای ترکیه، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، عمان، افغانستان، پاکستان و قرقیزستان پایگاه نظامی دارد. تعداد نیروهای رسمی آمریکایی در این پایگاه‌ها بیش از ۶۵ هزار نفر اعلام شده و این غیر از سایر نیروهای مخفی و نفوذی آنها در منطقه است که در راستای اشغال یا سلطه بر ایران فعالیت می‌کنند.

با توجه به نظریه هارتلند، آمریکا به دلیل اهمیت استراتژیک ایران و نقش آن در منطقه، همواره به دنبال تأثیرگذاری بر سیاست‌ها و تصمیمات ایران بوده و گاه از طریق تحریم‌ها، فشارهای اقتصادی و سیاسی، و تلاش برای تغییر رژیم یا سیاست‌های داخلی ایران پیگیری شده و اخیراً هم ترامپ وارد بازی دوگانه جنگ و صلح برای خلع سلاح ایران شده است.

نظریه هارتلند می‌تواند به عنوان یکی از دلایل استراتژیک برای تمایل آمریکا به کنترل یا تأثیرگذاری بر ایران تفسیر شود. حضور گسترده پایگاه‌های نظامی آمریکا در اطراف ایران و سیاست‌های فشار حداکثری نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این کشور و تلاش آمریکا برای تأثیرگذاری بر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه است. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود، نقش مهمی در تحولات ژئوپلیتیکی و استراتژیک جهانی ایفا می‌کند و می‌تواند به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه و جهان عمل کند و استقلال سیاسی آن خاری در چشم استعمارگران قدیم و جدید است.